جدول جو
جدول جو

معنی قوت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

قوت کردن
زور زدن، نیرو به کار بردن، قوی کردن
تصویری از قوت کردن
تصویر قوت کردن
فرهنگ فارسی عمید
قوت کردن
(پِ تَ)
زور دادن: و چندانکه از بالا مردم قوت کردند فایده نداشت. (ابن البلخی ص 138). پس کمند در بند صندوق بست، گفت: ای آتشک ! برکش. آتشک قوت کرد و نتوانست، گفت زور ندارم. (سمک عیار ج 1 ص 226 از فرهنگ فارسی معین).
لیکن چه توان کرد چو قوت نتوان کرد
با گردش ایام به بازوی شجاعت.
سعدی
لغت نامه دهخدا
قوت کردن
زوردادن زور زدن زور دادن: پس کمند دربند صندوق بست گفت: ای آتشک، برکش. آتشک قوت کرد و نتوانست گفت: زور ندارم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوت کردن
تصویر سوت کردن
پرت کردن انداختن چیزی را از جایی، محو کردن نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوت کردن
تصویر کوت کردن
روی هم انباشتن، توده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوت کردن
تصویر سوت کردن
((کَ دَ))
پرت کردن، چیزی را به جای دوری انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوت کردن
تصویر کوت کردن
((کَ دَ))
توده کردن، انباشتن روی هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
Brace, Muscle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
Slouch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
renforcer, muscler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
se voûter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
구부리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
memperkuat, membentuk otot
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
membungkuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
झुकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
मजबूती देना , मांसपेशियाँ बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
zich ineenkrimpen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
להתכופף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
versterken, spier ontwikkelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
incurvarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
rafforzare, rafforzare i muscoli
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
강화하다 , 근육을 만들다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
сутулитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
encorvarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
reforzar, muscular
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
зміцнювати , качати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
сутулиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
garbić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
wzmacniać, budować mięśnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
sich krümmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
verstärken, anstrengen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
усиливать , накачать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
encurvar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
reforçar, musculoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قوی کردن
تصویر قوی کردن
לחזק , לפתח שרירים
دیکشنری فارسی به عبری